سیاه‌مشق ۴۳

متن مرتبط با «جهان» در سایت سیاه‌مشق ۴۳ نوشته شده است

قفسه‌نوشت ۳۳۲: پرسش از امکان امر دینی در جهان معاصر؛ از بیژن عبدالکریمی

  • این کتاب ادامهٔ روند مقالات و جستارهای عبدالکریمی در راستای بحث در مورد امر دینی، نقد تئولوژی و نظام تئولوژیک در زمانهٔ ماست. او ضمن نقدهایی به نحوهٔ رویارویی شهید مطهری نسبت به امر دینی و فروکاست آن به تحلیل جدلی تئولوژیک، در یکی دیگر از مقالاتش امکان حکومت دینی را امری برساخته و متناقض‌نما می‌داند. او مسألهٔ حکومت دینی به معنای اعم و جریان‌هایی مانند اخوان‌المسلمین یا ولایت فقیه (برگرفته از آرای آقایان نراقی و خمینی) را نوعی واکنش به فراگیری جهان مدرن می‌داند. به نظر عبدالکریمی، حکومت و سیاست از اساس امری عرفی است که برای مدیریت جامعهٔ انسانی مورد نیاز هستند اما دین امری مربوط به ساحت قدسی است که بخش کوچکی از زیست روزمرهٔ جوامع انسانی را تشکیل می‌دهد. او سپس نقبی به آرای علامهٔ طباطبایی می‌زند که در شریعت اسلامی بحثی در مورد اَشکال حکومت نیامده است.  «عرف را نمی‌توان به هیچ وجه نادیده گرفت و با تشکیل حکومتی به نام حکومت اسلامی احکام را به به عرف تحمیل کرد. به هر تقدیر، عرف در فهم ما از احکام دینی و اسلامی مدخلیت دارد و حتی در مواردی نیز که خواهان تغییر عرف در جهت تحقق برخی آرمان‌های دینی، معنوی و اسلامی باشیم، این تغییر را تنها در چارچوبی که عرف پذیراست می‌توانیم صورت دهیم.» (ص ۷۷)به نظر او همین تجربهٔ حکومت جمهوری اسلامی نشان داد که این امر خود موجب تسریع سکولار شدن جامعه و رویگردانی تودهٔ وسیعی از جامعه نسبت به ارزش‌های دینی شده است (ص ۷۸). به نظرم عبدالکریمی در مقولهٔ استدلال‌های سلبی در مقابله با تفکر تئولوژیک تا حد خوبی موفق شده است اما در وجه ایجابی به حرف‌های مبهمی روی آورده است که مشخص نمی‌شود مثلاً این که در یک امر حکومتی اگر احکامی برای مجازات و تعذیر ب, ...ادامه مطلب

  • قفسه‌نوشت ۳۳۰: ما و جهان نیچه‌ای؛ از بیژن عبدالکریمی

  • این کتاب مجموعهٔ‌ مقالات عبدالکریمی است که از اوایل دههٔ هشتاد خورشیدی تا اواسط دههٔ نود است. به معنایی کاملاً غیرفنی و نادقیق، عبدالکریمی از شاگردان داوری اردکانی و تحت تأثیر اندیشه‌های هایدگر است. به نظرم نقطهٔ توفیق عبدالکریمی در آن است که توانسته نخ نامرئی بحران‌های عمیق روزگار را با بحران‌های روساختی روزمره نشان دهد. بی آن که تفسیر به رأیی داشته باشم (اگر چه حرف‌های بسیاری دارم اما هم هراس از گستاخی در نظرپراکنی نادقیق دارم هم حوصله‌اش را ندارم!)، بخش‌هایی از کتاب را به صورت گزیده‌شده و پاره‌پاره آورده‌ام. کوتاه سخن آنکه، این کتاب واقعاً عالی است و خواندنش را توصیه می‌کنم. ادامه مطلب, ...ادامه مطلب

  • قفسه‌نوشت ۲۸۵: جهان را به شاعران بسپارید؛ از محمدرضا عبدالملکیان

  • ساده با تو حرف می‌زنممثل آب با درختمثل نور با گیاهمثل شب‌نوردِ خسته‌ایبا نگاه ماه ساده با تو حرف می‌زنمناگهان مرا چرا چنینبه ناکجا کشانده‌اند؟!کیست اینکه خیره مانده این‌چنینمات و مضطرب در نگاهِ من؟ من؟ نه،        این، نه من                  نه، نیستم!                                                                                                  این غریب!این غریبهٔ شکسته!کیستم؟ مادرم کجاست؟من کلاس چندمم؟دفترمکتاب فارسیجزوه‌های خط من کجاست؟ من چرا چنین هراسناک و مضطرب...؟من که در کلاسجزو بچه‌های خوب بوده‌امساکن و صبورمن همیشه گوش داده‌امدفتر مرا نگاه کنبارها و بارهابی‌غلط نوشته‌ام:"آب""آذر""آفتاب"مشق‌های من مرتب استموی سر و ناخنم.... پس چرا چنین؟ این غریباین غریبهدر حصار قاب آینهاینکه شانه می‌کشد به موی خویشکیست؟ شانه؟!من کلاس چندمم؟ ساده با تو حرف می‌زنمآن همه نگاه مهربانآن همه درخت وپرسه وپرندهآن همه ستاره وسلامآن همه پریدن ورسیدن ومیان موجی از ستاره پر زدنآن خدا و شبخواب‌های پرنیانی بهارآفتاب صبح ِ پشت بامعطر باغچهنردبان و از میان شاخه‌هاتا کنار ِ حوض ِ سبز خانه آمدنباز هم به ماهیان ِ سرخ سر زدن ناگهان چرا چنین؟!این همه شبان تاربی‌ستارهبی‌پرندهبی‌بهار این چقدر بی‌شمارــ شاخه‌های آهنینــ که قد کشیده‌اندــ روبه‌روی من&n, ...ادامه مطلب

  • جدیدترین مطالب منتشر شده

    گزیده مطالب

    تبلیغات

    برچسب ها