نیمهٔ غایب، نوشتهٔ حسین سناپور، خوشاقبال بوده و علاوه بر بردن جایزهٔ ادبی مهرگان، تجدید چاپهای مختلفی خورده. این کتاب، یک رمان نسلی است؛ به این معنا که سعی دارد دو نسل از جوانان طبقهٔ متوسط ایرانی را به تصویر بکشد. این رمان از چند منظر قابل بررسی است. از منظر روایت و زبان، با یک کار به نسبت شستهرفته با زبانی فراتر از سطح مبتذل و روزنامهای طرف هستیم. چرخشهای هنرمندانه در زاویهٔ دید و حتی چرخش یک پاراگراف در میان راوی، یک پاراگراف دانای کل و یک پاراگراف شخص اول، باعث شده که رمان، رمانی خوشخوان باشد. منظر دیگر، شخصیتهای داستانند. از این نظر با یک کار به شدت سطح پایین طرفیم. اصلاً معلوم نیست که این شخصیتها چه نسبتی با آدمهای واقعی دور و برمان دارند. اگرچه نویسنده سعی دارد فقط طبقهٔ غیرسنتی جامعه را به تصویر بکشد ولی در همین هم موفق نیست (و چه بسا این یک پدیدهٔ شایع در نویسندگان ایرانی است که بیشتر به توجه به طبقهٔ متوسط بسنده میکنند و کاری به بقیهٔ جامعه ندارند). گرههای ناگشودهٔ داستانی، رفتارهای غیرمنتظره اما ناموجه از شخصیتها کار را برای خواننده دشوار میکند. البته این مسألهٔ ناگشوده بودن گرههای داستانی تا اواخر داستان جذاب است و باعث نشاندن خواننده میشود (مخصوصاً با زبان و روایت سطح بالا) اما وقتی داستان تمام میشود و معلوم نمیشود که مثلاً چرا و چگونه مادر سیمیندخت, ...ادامه مطلب