عادت به موازیخوانی دارم و این روش را میپسندم چرا که با توجه به احوالاتم کتاب میخوانم نه با توجه به برنامهٔ از پیشتعیینشده که معمولاً در واقعیت عملی نخواهد شد. نقطه مشترک همهٔ این کتابهای این مطلب آن است که خواندنشان بیشتر از یکی دو ماه و بعضاً یکی دو سال طول کشیده است. کلیسای جامع؛ از ریموند کارور به شکل عجیبی دقت نظر در زاویهٔ دید، کمینهگرایی روایت به سبکی شبیه به چخوف و عمیق بودن داستانهای این کتاب مرا متعجب کرد. بسیاری از داستانهای این مجموعه را میتوانید آنلاین پیدا کنید. البته این را هم بگویم که کارور را نمیشود با ذهن خسته خواند و نیاز به مخاطب فعال دارد که همراه با روایت فکر کند و در جملات دقت نماید. از حال بد به حال خوب؛ از دیوید برنزاصل مطلب کتاب جالب است و همان شد که ۳ سال پیش شروع به خواندنش کردم. بحث در شناختدرمانی و اختلالات شناختی و ادراکی است که باعث افسردگی میشود. چیزهایی مانند کمالگرایی یا تعمیم یک اتفاق بد به کل زندگی. اما نویسنده در پرحرفی افراط عجیبی دارد و حرفی که در نهایتاً ۱۰۰ صفحه میشد بگوید، در ۷۰۶ صفحه گفته است. از یکسوم آغازین به بعد تورق کردم و فقط جاهایی که به نظرم مهم بودند خواندم. انتظار بشر از دین؛ از عبدالله جوادی آملیواقعاً نکتهٔ این کتاب را نمیفهمم. اولش که میگوید خب دین که یعنی اسلام و اسلام اول است و بهتر است و بقیه ناقص. نظام مدرن غربی هم در بیراهه است. خب حالا این دین برای هر کدام از ساحات زندگی از خانواده تا بهداشت و توسعه چه گفته؟ در ادامه تعدادی حدیث و آیه. اگر مخاطب این کتاب طلبهها باشند که خب این حرفها را باید بلد باشند. اگر غیرطلبهها باشند که با این ادبیات و این نوع استدلال و موضوعبندی، ب, ...ادامه مطلب
این روزها فرصتم هم برای مطالعه هم برای نوشتن کمتر شده ولی بد نیست گزارش کار کوتاهی برای خودم بنویسم. تببین براهین اثبات خدا؛ از جوادی آملی این کتاب برهانهای مختلف در مورد اثبات فلسفی خداوند را بیان کرده، به بوتهٔ نقد میگذارد. کتاب خیلی فلسفی است و سنگینی اصطلاحات فلسفی باعث شد من بسیاری از مطالب را کلاً نفهمم! ولی چیزی که برایم جالب بود آن است که جوادی آملی زیرآب بسیاری از برهانها مانند برهان نظم را به عنوان برهانی که مستقلاً بشود با آن خداوند را اثبات کرد میزند. کشف حجاب؛ از مهدی صلاح نکتهٔ مثبت کتاب جمعآوری اخبار روزنامهها و خاطرات دستاندرکاران بوده است. نکتهٔ منفی کتاب سوگیری بسیار آشکار کتاب در طرفداری از حجاب است. کتاب تاریخی باید سعی کند سوگیریاش را به حداقل برساند. البته جایی کتاب اذعان دارد که تندروی در حجاب زمان قاجار مانند نقاب زدن صورت کار را به اینجا رساند که زن عملاً خانهنشین بود و راندهشده. حب مال؛ از مجتبی تهرانی در یک کلام؛ عالی است! جادهٔ یوتیوب: از محمدعلی جعفری خیلی هنر میخواهد شال و کلاه کنی با هزار مصیبت خودت را به میدان جنگ سوریه برسانی ولی نتوانی درست روایت کنی. اینقدر جملهبندیهای کتاب آزاردهنده بود که نیمه رهایش کردم. ۰۲/۰۳/۱۹ ۰ ۰ محمدصادق رسولی بخوانید, ...ادامه مطلب
جلد چهارم «من دیگر ما» در مورد بازی و اهمیت بازی برای کودکان است. نگاه اصلی نویسنده این است که پدر و مادر باید خود در بازی سهیم باشند و خطرناکترین کار بیحوصلگی و واسپردن بازی به عهدهٔ فناوریهای جدید مثل تلویزیون و بازیهای رایانهای یا مهد کودکهاست. کتاب بسیار کوتاه است و مفید. خواندنش را توصیه میکنم. , ...ادامه مطلب
خورگی است دیگر. دست خودم نیست. هیچ وقت دست خودم نبوده. هر سفری رفتم، هر جایی از خرمشهر و قم و مشهد گرفته تا شیکاگو و بوستون و سانفرانسیسکو، اصلیترین کاری که کردهام سر زدن به کتابفروشیها بوده. این اواخر که شکر خدا دستم بیشتر از قبل به دهانم میرسیده، دیگر خون جلوی چشمم را گرفته و قفسهٔ کتاب قبلی را (که پولی بابتش نداده بودم) رها کردم و رفتم پی قفسهٔ بزرگتری (که این یکی را هم مفتی از چنگ یکی از دوستان درآوردم). تازگیها، این قفسه هم دارد جا کم میآورد. خلاصه، در سال ۲۰۱۷ عهد کردم خیلی زیاد کتاب بخوانم. صد جلدی شد. البته بعضیهایش کتاب کودک بود به خاطر پدرانگی. مثل «حسنی نگو یه دسته گل» که از آغاز تا انجامش به سه دقیقه هم نمیرسد. هشتاد و چند تا میماند که اکثراً میشد کتاب نامیدشان. خواستم چهارده تای برتر را، به تبرک عدد چهارده، معرفی کنم. شاید در این دورهٔ شبکههای اجتماعی که وبلاگها از کتابخانههای عمومی هم مهجورترند، کسی نگاهش بخورد و معرفیام تأثیری داشته باشد. یک توضیح اضافه آن که، بعضی از این کتابها را به زبان انگلیسی خواندهام. بعضیهایشان را میدانم که ترجمهٔ فارسی دارند و برخی دیگر را، مخصوصاً آنها که خیلی جدیدند، مطمئن نیستم. لذا نسخهای را که خودم خواندم معرفی میکنم. توضیح بیشتر از کتابها (از جمله ترجمهٔ فارسی) در گودریدز موجود است. باقی بقایتان. ادامه مطلب, ...ادامه مطلب
از موقعی که غربتنشین شدهام، کتابهای ایران را از طریق کتابهایی که دانشگاه میآورد دنبال میکنم. تازگیها با پدیدهای مواجه شدهام که اسمش را فیالبداهه میگذارم کتابسازی. مثلاً نویسندهای خیلی معروف است، آن وقت چهار تا نوشتهٔ بیربطش را سر هم میکنند و به اسم کتاب به خورد ملت میدهند. مثلاً کتاب «تا سر زلف عروسان قلم» نوشتهٔ محمود دولتآبادی که گزیدهٔ بدون توضیح و حاشیهنویسی نوشتههای کهن است. یا همین الان کنار دستم، کتاب «چگونه میتوان داستاننویس شد؟» نوشتهٔ جمال میرصادقی است به قیمت ۵۵ هزار تومان. محتوایش چیست؟ شاید حدس بزنید یک کتاب مرجع است برای راهنمایی تازهکارها برای نوشتن. حدس تا حدی درست است البته با این توضیح که عمدهٔ کتاب داستانهای کوتاه خود نویسنده است که لابلای فصول کتاب جا خوش کرده است تا به هفتصد و خردهای صفحه و قیمت پنجاه و پنج هزار تومانی برسد. کتاب دیگری از همین نویسنده در کتابخانهٔ دانشگاه هست به اسم «داستان و داستاننویس» به همین سبک و سیاق. در این میان، کتاب «جادوهای داستان»، کتابسازی نیست ولی تا حدی چنین حسی را به آدم منتقل میکند. یعنی بد نیست و میتوانست خیلی بهتر باشد. این کتاب، کتابی کوتاه شامل یک سخنرانی و چهار مقاله است. موضوع اصلی کتاب، تحلیل عناصر جادو و سیالیت خیال در داستانهای رئالیسم جادویی و جریان سریال خیال است. یک فصل از کتاب اختصاص , ...ادامه مطلب