ماه رمضان بیشتر ترجیح میدهم کتابهای مرتبط با عقیده و اخلاق بخوانم. این سه کتاب (جهانبینی توحیدی، انسان در قرآن از مطهری، و عوامل رشد رکود و انحطاط از عین صاد) را در این هفته تمام کردم که البته کتابهایی کوتاه هستند. در این میان کتاب «انسان در قرآن» بسیار مفید و مختصر به مفهوم انسانیت در قرآن و مقایسهٔ آن با مکاتب فکری مختلف پرداخته است. کتابهای عین صاد بیشتر از جنبهٔ ذوقی جذاب هستند ولی به خاطر چکیده بودن زیاد و اشارات بسیار سریع جوری نیست که حتی یکی دو روز بعد از اتمام کتاب آدم بفهمد چه خوانده است. نشان به آن نشان که شروع به خواندن «مسئولیت و سازندگی»اش کردم و اخیراً متوجه شدم که ۸ سال پیش این کتاب را احتمالاً در مسیر دانشگاه به خانه خوانده بودهام. ۰۳/۰۱/۰۱ ۱ ۰ محمدصادق رسولی بخوانید, ...ادامه مطلب
عادت به موازیخوانی دارم و این روش را میپسندم چرا که با توجه به احوالاتم کتاب میخوانم نه با توجه به برنامهٔ از پیشتعیینشده که معمولاً در واقعیت عملی نخواهد شد. نقطه مشترک همهٔ این کتابهای این مطلب آن است که خواندنشان بیشتر از یکی دو ماه و بعضاً یکی دو سال طول کشیده است. کلیسای جامع؛ از ریموند کارور به شکل عجیبی دقت نظر در زاویهٔ دید، کمینهگرایی روایت به سبکی شبیه به چخوف و عمیق بودن داستانهای این کتاب مرا متعجب کرد. بسیاری از داستانهای این مجموعه را میتوانید آنلاین پیدا کنید. البته این را هم بگویم که کارور را نمیشود با ذهن خسته خواند و نیاز به مخاطب فعال دارد که همراه با روایت فکر کند و در جملات دقت نماید. از حال بد به حال خوب؛ از دیوید برنزاصل مطلب کتاب جالب است و همان شد که ۳ سال پیش شروع به خواندنش کردم. بحث در شناختدرمانی و اختلالات شناختی و ادراکی است که باعث افسردگی میشود. چیزهایی مانند کمالگرایی یا تعمیم یک اتفاق بد به کل زندگی. اما نویسنده در پرحرفی افراط عجیبی دارد و حرفی که در نهایتاً ۱۰۰ صفحه میشد بگوید، در ۷۰۶ صفحه گفته است. از یکسوم آغازین به بعد تورق کردم و فقط جاهایی که به نظرم مهم بودند خواندم. انتظار بشر از دین؛ از عبدالله جوادی آملیواقعاً نکتهٔ این کتاب را نمیفهمم. اولش که میگوید خب دین که یعنی اسلام و اسلام اول است و بهتر است و بقیه ناقص. نظام مدرن غربی هم در بیراهه است. خب حالا این دین برای هر کدام از ساحات زندگی از خانواده تا بهداشت و توسعه چه گفته؟ در ادامه تعدادی حدیث و آیه. اگر مخاطب این کتاب طلبهها باشند که خب این حرفها را باید بلد باشند. اگر غیرطلبهها باشند که با این ادبیات و این نوع استدلال و موضوعبندی، ب, ...ادامه مطلب
این روزها فرصتم هم برای مطالعه هم برای نوشتن کمتر شده ولی بد نیست گزارش کار کوتاهی برای خودم بنویسم. تببین براهین اثبات خدا؛ از جوادی آملی این کتاب برهانهای مختلف در مورد اثبات فلسفی خداوند را بیان کرده، به بوتهٔ نقد میگذارد. کتاب خیلی فلسفی است و سنگینی اصطلاحات فلسفی باعث شد من بسیاری از مطالب را کلاً نفهمم! ولی چیزی که برایم جالب بود آن است که جوادی آملی زیرآب بسیاری از برهانها مانند برهان نظم را به عنوان برهانی که مستقلاً بشود با آن خداوند را اثبات کرد میزند. کشف حجاب؛ از مهدی صلاح نکتهٔ مثبت کتاب جمعآوری اخبار روزنامهها و خاطرات دستاندرکاران بوده است. نکتهٔ منفی کتاب سوگیری بسیار آشکار کتاب در طرفداری از حجاب است. کتاب تاریخی باید سعی کند سوگیریاش را به حداقل برساند. البته جایی کتاب اذعان دارد که تندروی در حجاب زمان قاجار مانند نقاب زدن صورت کار را به اینجا رساند که زن عملاً خانهنشین بود و راندهشده. حب مال؛ از مجتبی تهرانی در یک کلام؛ عالی است! جادهٔ یوتیوب: از محمدعلی جعفری خیلی هنر میخواهد شال و کلاه کنی با هزار مصیبت خودت را به میدان جنگ سوریه برسانی ولی نتوانی درست روایت کنی. اینقدر جملهبندیهای کتاب آزاردهنده بود که نیمه رهایش کردم. ۰۲/۰۳/۱۹ ۰ ۰ محمدصادق رسولی بخوانید, ...ادامه مطلب
احسان رضایی با برنامهٔ کتابباز شهرت نسبیای کسب کرد. برخی از برنامههایش را که از اینترنت دیدم، میشد حدس زد که حرفهایش ادا نیست. او یک کتابباز واقعی است و جلوی دوربین ادا درنمیآورد. حالا در این کتاب نوشتارهای پراکنده اما به هم متصلی را در باب کتاب، خاطرهبازی با کتاب، خاطرات کتاببازی، خاطرهبازی کتاببازی و از این دست مطالب نوشته است. او که پزشک است، آنقدر شوق به کتاب دیوانهاش کرده که حرفهٔ تخصصی را رها کرده و به کار کتاب در بخش کتاب روزنامهها و مجلات پرداخته است. از جهاتی خودم را شبیه به رضایی میبینم. من هم کتابخوارم؛ من هم رشتهٔ تخصصیام علوم انسانی نیست، من هم بعضی اوقات توی قفسهٔ کتابفروشیها و کتابخانه میچرخم بدون آن که هدف خاصی را دنبال کنم و بهترین خاطرات زندگیام نه از فلان جای معروف در نیویورک و کالیفرنیا، بلکه پرسهزنی در کتابفروشیهای خیابان انقلاب تهران است. البته این را باید گذاشت کنار کتابخانهٔ باتلر دانشگاه کلمبیا که ظاهراً حتی کتابهای کتابخانهٔ شخصی سعید نفیسی که روی جلد این کتاب است را سالها پیش خریده و نگهداری کرده است. و دیگر کتابفروشی بوککالچر خیابان ۱۱۲ بین خیابانهای برادوی و آمستردام نیویورک که چند کوچه آنطرفتر از دانشگاه کلمبیا بود. و دیگرتر کتابفروشیهای دستهدوم کتابخانههای شهرهای سیلیکونولی. ولی از جهاتی به رضایی شبیه نیستم. برخلاف او که از کودکی در فضایی بزرگ شده که کتاب و کتابخوانی و کتابخانه و کتابفروشی دورش جمع شده بودند، من در شهری بزرگ شدم که هیچ کدام از اینها نبود. بیپولی برای خانوادهٔ معلمجماعت هم که توضیح نمیخواهد. اما شاید چند کتاب شریعتی و مطهری بهجامانده از دوران دانشجویی پدرم، و تشویق معلم دبیرستانم, ...ادامه مطلب
با خودم عهد کرده بودم که برای هر کتابی که میخوانم مفصل بنویسم تا این طوری مجبور باشم دقیقتر بخوانم. این مطلب نشانی از عهدشکنیست. شاید پاری اوقات مجبور به این کار شوم. و اما بعد؛ پاییز؛ نوشتهٔ الی, ...ادامه مطلب
وقتی سرعت خواندنم به دلایل مختلف بالا رفت، از تندخوانی و گاهی سطحیخوانی خودم ناراحت بودم. به فکر آن افتادم کاری کنم که کیفیت فدای کمیت نشود. این فکر به ذهنم رسید که هر کتابی را که میخوانم، حتی آنه, ...ادامه مطلب
خورگی است دیگر. دست خودم نیست. هیچ وقت دست خودم نبوده. هر سفری رفتم، هر جایی از خرمشهر و قم و مشهد گرفته تا شیکاگو و بوستون و سانفرانسیسکو، اصلیترین کاری که کردهام سر زدن به کتابفروشیها بوده. این اواخر که شکر خدا دستم بیشتر از قبل به دهانم میرسیده، دیگر خون جلوی چشمم را گرفته و قفسهٔ کتاب قبلی را (که پولی بابتش نداده بودم) رها کردم و رفتم پی قفسهٔ بزرگتری (که این یکی را هم مفتی از چنگ یکی از دوستان درآوردم). تازگیها، این قفسه هم دارد جا کم میآورد. خلاصه، در سال ۲۰۱۷ عهد کردم خیلی زیاد کتاب بخوانم. صد جلدی شد. البته بعضیهایش کتاب کودک بود به خاطر پدرانگی. مثل «حسنی نگو یه دسته گل» که از آغاز تا انجامش به سه دقیقه هم نمیرسد. هشتاد و چند تا میماند که اکثراً میشد کتاب نامیدشان. خواستم چهارده تای برتر را، به تبرک عدد چهارده، معرفی کنم. شاید در این دورهٔ شبکههای اجتماعی که وبلاگها از کتابخانههای عمومی هم مهجورترند، کسی نگاهش بخورد و معرفیام تأثیری داشته باشد. یک توضیح اضافه آن که، بعضی از این کتابها را به زبان انگلیسی خواندهام. بعضیهایشان را میدانم که ترجمهٔ فارسی دارند و برخی دیگر را، مخصوصاً آنها که خیلی جدیدند، مطمئن نیستم. لذا نسخهای را که خودم خواندم معرفی میکنم. توضیح بیشتر از کتابها (از جمله ترجمهٔ فارسی) در گودریدز موجود است. باقی بقایتان. ادامه مطلب, ...ادامه مطلب